شش ماهگی
سلام ملینا خانم مامان قربونت بره که شدی تموم زندگیه مامان و بابا عزیزم یه سری از اتفاقاتی که توی این ماه اتفاق افتادرئ برات مینویسم عزیزم ما ١٣/٤/٩٢ ساعت ١٠ از شمال برگشتیم دقیقا روزی که شما شش ماهت کامل شد و باید میرفتیم واکسن ٦ ماهگیتو میزدیم ولی من به بابا گفتم دلم نمیاد آخه دخترم خستس بزار شنبه بریم که شنبه هم بابا نبود و یکشنبه ١٦/٤/٩٢ رفتیم واکسنتو زدیم الهی مامان بمیره برات که درد کشیدی ازت معذرت میخوام ککه نمیتونم باهات بیام تو اتاق و تو با بابا میری آخه من طاقت دیدن گریه هاتو درد کشیدنتو ندارم ولی خیلی دختر خوبی هستی زودی گریت قطع میشه بعد رفتیم برای قد و وزن که قد شما : ٧٠ وزن: ٧.٥ دور سر ٤٣.٥ بود و خدارو شکر همه چی خوببببببببببب...
نویسنده :
سارا
19:21